فرشته کوچک من

گذشته

گذشته در چشمانم مانده است عبور ثانیه ها ی رد شده در تمام نگاه هایم مشهود است چشمانت را با شقاوت تمام به روی حقایق بستی صبور میمانم و بی تفاوت می گذرم که نفهمی هنوز هم دوستت دارم ...
10 بهمن 1391

فرشته کوچولوی من

سلام عزیزم خیلی خوشحالم خیلی قربونت بشم راستشو بگو برام دعا کردی که خدا انقدر بهم لطف کرد و منو شرمنده ی خودش کرد می دونم که میدونی چی می خوام بگم خدا جونم یه نی نیه دیگه تو دلم گذاشته یه امانت دیگه بهم سپرده امیدوارم لیاقتشو داشته باشمو این بار ازش خوب مواظبت کنم دختره نازم عاشقتم دوباره دارم مامان میشم دوباره شادی داره میاد دوست دارم دختره نازم
5 بهمن 1391

دوباره بیا

عزیزم به این دل تنگی عادت دارم هر روز به این که ساده دارم میرم از یاد به چشمایی که بستن یاد میدی تا اونی که دلش اغوش می خواد با بی محلیاتم لحظه به لحظه باتم همیشه چشم به راتم کی بر می گردی همیشه پا به پاتم شریکه گریه هاتم تمومه خاطراتم کی بر میگردی کسی اندازه ی من عاشقت نیستو نبوده واسه  جداشدن از منو خونه خیلی زوده بیا بمون کناره من  بزار تموم شه دردم چه شبهایی که واسه عشقمون گریه نکردم جای شونه تو سرم رو شونه ی دیواره دلم وقتی کناره من نباشی غصه داره با این که بعده رفتنت میدونی بی قرارم ولی دلت می خواد بازم بری تنهام بزاری       ...
14 دی 1391

باز هم ...

سلام کوچولوی مامانی دلم برات تنگ شده عزیزم هر شب کلی به یاده روزای با تو بودنم اشک میریزم اگه بدونی چقدر دلتنگتم گل نازه پرپرم مامانی خیلی غصه داره به نظرت میشه به من گفت مادر به نظره خودم که من مادر نیستم چون مواظبه گلی که خدا بهم داد نبودم دخترکم بازم دلتنگم کاش تو بودی تا این همه فکرم درگیره نبود تا بخوام دوباره باردار بشم خیلی برام سخته که هنوز هم بعده 6 ماه باید صبر کنم تا شاید این سرفه های لعنتی که باعث شد تا تورو از دست بدم ولم کنه تمومه خاطراتم کجایی اخه
11 دی 1391

بدون عنوان

از تو دلگیرم                                             دلم میخواد ببینمت بازم بخندی تو نگام                                          آخه فقط تو میدونی از زنده بودن چی میخوام دلم بهم میگفت تورو میشه یه جور دیگه خواست آخه فق...
28 آذر 1391

اشک

گریه شاید زبان ضعف باشد شاید کودکانه شاید بی غرور… اما هر وقت گونه هایم خیس می شود می فهمم نه ضعیفم نه کودکم بلکه پر از احساسم اشکهایم باز جاریست باز کنترل این باران چشمانم از دستم خارج شده اشک ای اشک تو هم تنهایم بزار در این تنهایی تو هم تنهایم بزار اشک یعنی من اشک یعنی دلتنگی برای تو اهای دختره کوچولو همین طوری گذاشتی رفتی نگفتی من چی میشم اهای دختره ناز اهای عشق مادر هوایی شدم باز اهای نفسم دلم باز هواتو کرده قلبم از عشق تو پر شده اما دستم از دست تو خالیه وجودم از وجوده تو پر شده اما خانه ام از حضوره تو خالیه فاطمه جانم غــــم هــجــران تـــو را چــاره و درمــان چه کنم ...
25 آبان 1391

حرف هایی که رو دلم سنگینی میکنه

سلام دخترم می خوام باهات حرف بزنم کجایی عزیزم دوباره دلتنگتم دوباره اشکام جاری شده تو که می دونستی چقدر بهت وابسته بودم چطور تنهام گذاشتی نفسم می خوام باهات حرف بزنم بهت بگم که دیونه وار دلتنگتم عزیزه کوچولوی من چهره ی نازت همیشه جلوی چشمامه نفسم بودی گلکم میگن آدم با سختیا و صبر بر اونا روحش رشد میکنه فکر کنم دارم بزرگ میشم غم نبودن تو سخت ترین امتحانه دنیا بوده برام اما من صبر میکنم می خوام خدا بهم افتخار کنه به این که من بندشم نمی خوام سر افکندش کنم دخترم تو اونجا از خدا و ائمه بخواه به مامانی کمک کنن خیلی دوست دارم که منم مثل تو بهشتی باشم دخترم فقط این ارومم میکنه که میدونم تو الان جایی هستی که شاید من هر...
25 آبان 1391

40 روز گذشت

سلام دخترکم ٤٠ روزه که از پیشم رفتی نفسم ٤٠ روزه گهواره ات خالی شده ٤٠ روزه که مادر غمه از دست دادنتو به دوش میکشه ٤٠ روزه که تو رو ندارم تا برات لالایی بگم بغلت کنم ببوسمت دخترکم هر وقت میبینم هنوز شیرم خشک نشده غمه عالم رو دلمه ای خدا چی شد چرا دخترم رفت فاطمه جان عزیزم  دوری از تو خیلی برام سخته نمیدونم چطوری صبر کردم خدایا ازت ممنونم که کمکم کردی دخترم خیلی باهات حرف داشتم خیلی برات ارزو داشتم خیلی جاها بود که می خواستم با هم بریم وقتی بابایی میبینم از دوریت چقدر غصه می خوره غمم بیشتر میشه خیلی دوست داشتیم , دلم می خواست پیشمم بمونی  عزیزه دلم دلم برا لبای قشنگت تنگ شده الهی فدات بشم دختره ناز...
30 مهر 1391