حرف هایی که رو دلم سنگینی میکنه
سلام دخترم
می خوام باهات حرف بزنم
کجایی
عزیزم دوباره دلتنگتم دوباره اشکام جاری شده
تو که می دونستی چقدر بهت وابسته بودم چطور تنهام گذاشتی نفسم
می خوام باهات حرف بزنم
بهت بگم که دیونه وار دلتنگتم
عزیزه کوچولوی من چهره ی نازت همیشه جلوی چشمامه
نفسم بودی گلکم
میگن آدم با سختیا و صبر بر اونا روحش رشد میکنه
فکر کنم دارم بزرگ میشم
غم نبودن تو سخت ترین امتحانه دنیا بوده برام
اما من صبر میکنم می خوام خدا بهم افتخار کنه به این که من بندشم
نمی خوام سر افکندش کنم
دخترم تو اونجا از خدا و ائمه بخواه به مامانی کمک کنن
خیلی دوست دارم که منم مثل تو بهشتی باشم دخترم
فقط این ارومم میکنه که میدونم تو الان جایی هستی که شاید من هر چقدرم برات تلاش میکردم نمیتونستم بفرستمت
مامانی خدا به من وتو نظر کرده که تورو برد بهشت و من و هم تو این امتحان گذاشت تا شاید منم مثل تو بهشتی شم گلم
خدا میدونه که چقدر دوست داشتم و چقدر دلم می خواست کناره خودم باشی
اما هیچ گله ای ازش ندارم به خاطره این که تورو برده
ازش ممنونم هستم که دختره قشنگمو برد تو بهشت
اما مامانی دل تنگتم
دلم برات خیلی تنگ شده دلم می خواد مثله روزی که دنیا اومدی بغلت کنم
بهترین لحظه ی عمرم بود لحظه ی تولدت و تلخ ترین لحظه عمرم بود لحظه ی رفتنت
دوست دارم