فرشته کوچک من

حضرت علی اصغر

بس کن رباب نیمه ای از شب گذشته است دیگر بخواب نیمه ای از شب گذشته است کم خیره شو به نیزه ، علی را نشان نده گهواره نیست دست خودت را تکان نده با دست های بسته مزن چنگ بر رخت با ناخن شکسته مزن چنگ بر رخت بس کن رباب حرمله بیدار می شود سهمت دوباره خنده انظار می شود ترسم که نیزه دار کمی جابجا شود از روی نیزه راس عزیزت رها شود یک شب ندیده ایم که بی غم نیامده دیدی هنوز زخم گلو هم نیامده گرچه امید چشم ترت نا امید شد بس کن رباب یک شبه مویت سپید شد پیراهنی که تازه خریدی نشان مده گهواره نیست دست خودت را تکان مده با خنده خواب رفته تماشا نمی کند مادر نگفته است و زبان وا نمی کند بس کن رباب زخم گلو را نشان مده قنداقه نیست  دست خودت را تکان مده دیگر زیاد...
1 آذر 1391

اشک

گریه شاید زبان ضعف باشد شاید کودکانه شاید بی غرور… اما هر وقت گونه هایم خیس می شود می فهمم نه ضعیفم نه کودکم بلکه پر از احساسم اشکهایم باز جاریست باز کنترل این باران چشمانم از دستم خارج شده اشک ای اشک تو هم تنهایم بزار در این تنهایی تو هم تنهایم بزار اشک یعنی من اشک یعنی دلتنگی برای تو اهای دختره کوچولو همین طوری گذاشتی رفتی نگفتی من چی میشم اهای دختره ناز اهای عشق مادر هوایی شدم باز اهای نفسم دلم باز هواتو کرده قلبم از عشق تو پر شده اما دستم از دست تو خالیه وجودم از وجوده تو پر شده اما خانه ام از حضوره تو خالیه فاطمه جانم غــــم هــجــران تـــو را چــاره و درمــان چه کنم ...
25 آبان 1391

حرف هایی که رو دلم سنگینی میکنه

سلام دخترم می خوام باهات حرف بزنم کجایی عزیزم دوباره دلتنگتم دوباره اشکام جاری شده تو که می دونستی چقدر بهت وابسته بودم چطور تنهام گذاشتی نفسم می خوام باهات حرف بزنم بهت بگم که دیونه وار دلتنگتم عزیزه کوچولوی من چهره ی نازت همیشه جلوی چشمامه نفسم بودی گلکم میگن آدم با سختیا و صبر بر اونا روحش رشد میکنه فکر کنم دارم بزرگ میشم غم نبودن تو سخت ترین امتحانه دنیا بوده برام اما من صبر میکنم می خوام خدا بهم افتخار کنه به این که من بندشم نمی خوام سر افکندش کنم دخترم تو اونجا از خدا و ائمه بخواه به مامانی کمک کنن خیلی دوست دارم که منم مثل تو بهشتی باشم دخترم فقط این ارومم میکنه که میدونم تو الان جایی هستی که شاید من هر...
25 آبان 1391

فرشته ی من

سلام دخترم دیگه حتی نای نوشتنم ندارم نمیدونم صدامو میشنوی یا نه!؟  نمی دونم دلت برام تنگ میشه یا نه!؟  نمی دونم میبینی چقدر دلتنگتم یا نه!؟ کوچولوی من باز دیشب خوابتو دیدم اگه بدونی چقدر تنهام بابایی صبح میره شب میاد حتی حوصله ندارم غذا بخورم چه برسه به این که برم بیرون دلتنگتم دخترم دختره نازم دیگه عکساتو نگاه نمی کنم که کمتر دلتنگت بشم اما تو میای تو خوابمو نگاهم میکنی عزیزم چی کار کنم دلم می خواد اون چشمای نازتو ببینم اما با خودم میجنگم که عکساتو نگاه نکنم بهم بگو چی کار کنم چطوری بهت فکر نکنم به ٩ ماهه که تو دلم بودی به لحظه ی قشنگه تولدت به اون وقتی که برای اولین بار بغلت کردم دیگه نای فکر کردنم...
17 آبان 1391

40 روز گذشت

سلام دخترکم ٤٠ روزه که از پیشم رفتی نفسم ٤٠ روزه گهواره ات خالی شده ٤٠ روزه که مادر غمه از دست دادنتو به دوش میکشه ٤٠ روزه که تو رو ندارم تا برات لالایی بگم بغلت کنم ببوسمت دخترکم هر وقت میبینم هنوز شیرم خشک نشده غمه عالم رو دلمه ای خدا چی شد چرا دخترم رفت فاطمه جان عزیزم  دوری از تو خیلی برام سخته نمیدونم چطوری صبر کردم خدایا ازت ممنونم که کمکم کردی دخترم خیلی باهات حرف داشتم خیلی برات ارزو داشتم خیلی جاها بود که می خواستم با هم بریم وقتی بابایی میبینم از دوریت چقدر غصه می خوره غمم بیشتر میشه خیلی دوست داشتیم , دلم می خواست پیشمم بمونی  عزیزه دلم دلم برا لبای قشنگت تنگ شده الهی فدات بشم دختره ناز...
30 مهر 1391

دنیا

در این دنیا که حتی ابر ،                              نمی گرید به حال ما همه از من گریزانند،                                 تو هم بگذر از این تنها.. ...
27 مهر 1391

باز هم تنهایی

غربت آن نیست که تنها باشی فارغ از فتنه ی فردا باشی غربت آن است که چون قطره ی آب در پی دریا باشی غربت آن است که مثل من و دل در میان همه کس یکه و تنها باشی
27 مهر 1391

خدای من

دخترکم غمم و با کی بگم به کی بگم که درکم کنه خدایا فقط تو از دلم خبر داری خدایا فقط تو میدونی نبودن دخترم چقدر برام سخته خدایا با کی دردو دل کنم که بفهمه چی میگم جز تو خدایا به کی بگم که دخترکمو چقدر دوست داشتم که بفهمه جز به تو خدایا ذلمو اروم کن خدای من تو همیشه کنارم بودیو هر چی خواستم بهم دادی همیشه به حرفام گوش دادی بازم تحملم کن جز تو کسی رو ندارم که باهاش درد دل کنم خدایا ازت یه فرزند سالم و صالح می خوام تا غم دوریه فاطمه رو برام کم کنه خدایا تومیدونی که چقدرد دوست دارم یه نی نی داشته باشم خدایا هیچ وقت ازت کم نمی خوام چون تو بزرگی بهم فرزندان سالم و صالح بده فاطمه جان تو هم برام دعا کن همیشه دل تنگتم...
27 مهر 1391