فرشته کوچک من

خدای من

1391/7/27 2:12
نویسنده : الهام
475 بازدید
اشتراک گذاری

دخترکم

غمم و با کی بگم

به کی بگم که درکم کنه

خدایا فقط تو از دلم خبر داری

خدایا فقط تو میدونی نبودن دخترم چقدر برام سخته

خدایا با کی دردو دل کنم که بفهمه چی میگم جز تو

خدایا به کی بگم که دخترکمو چقدر دوست داشتم که بفهمه جز به تو

خدایا ذلمو اروم کن

خدای من تو همیشه کنارم بودیو هر چی خواستم بهم دادی

همیشه به حرفام گوش دادی

بازم تحملم کن

جز تو کسی رو ندارم که باهاش درد دل کنم

خدایا ازت یه فرزند سالم و صالح می خوام تا غم دوریه فاطمه رو برام کم کنه

خدایا تومیدونی که چقدرد دوست دارم یه نی نی داشته باشم

خدایا هیچ وقت ازت کم نمی خوام چون تو بزرگی

بهم فرزندان سالم و صالح بده

فاطمه جان تو هم برام دعا کن

همیشه دل تنگتم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

مامان زهراوبابا محمدرضای اینده
27 مهر 91 2:21
الهام جون تو رو خدا بهم بگو چی شده؟فاطمه چی شده؟
داشتم خاطرات نی نی ها رو میخوندم یه هو مال تو رو باز کردم خیلیییییییییییییییییییی دلم گرفت خدا بهت صبر بده عزیز دلم
ایشالله خدا یه فاطمه ی دیگه بهت بده


مامان زهرا جوم منم یه دختر کوچولو داشتم وقتی 19روزش بود یکم سرفه میکرد همه جا دکتر بردمش میگفتن چیزیش نیست طبیعیه
اما من بازم میبردمش دکتر میگفتم بچم سرما خورده اما هم چنان دکترا میگفتن سالمه
تا حالش بد شدو بردمش بیمارستان موقعی فهمیدن سرما خورده که کار از کار گذشته بودو ریه هاش عفونی شده بود
بعد چند روز که تو بیمارستان بود از پیشم رفت


زینب (مامان فرشته آسمونی امیرعباس)
27 مهر 91 19:13
الهی برای دلت بمیرم ... خیلی سخته ... امروز اینقدری گریه کردم که اشک برادرم هم در اومد .... خیلی سخته ... گاهی دلم هوای پسرم و میکنه ... نفس کشیدن تو هوایی که اون نیست سخته ...
فقط یه چیز آرومم میکنه ...
آنکه در این درگه مقرب تر است
جام بلا بیشترش می دهند





زینب جون عزیزم غصه نخور
ایشالا خدا ما رو هم شاد میکنه میدونم خیلی سخته اشکای منم شب و روز سرازیره اما امیدم به خداست
امید دارم که خدا دوباره لبخند و به لبای ما بر میگردونه
زینب (مامان فرشته آسمونی امیرعباس)
28 مهر 91 1:00
انشالله ایندفعه که میام تو وبلاگت نوشته باشی بارداری ... انشالله خدا به حق خوباش به همه ی اونهایی که دلشون بچه می خواد بچه های سالم و صالح بده ... انشالله خدا جواب این صبرمونو بهمون بده


زینب جون خدا جوابه صبر مارو میده مطمئن باش
انشالا شما هم زود باردار بشی و این بار خدا نی نی تو برات نگه داره
خیلی دوست دارم باهات حرف بزنم
نازی
25 آذر 91 18:52
سلام عزیزم میدونم که خیلی سخته و حق با توست . منهم یک همچین شرایطی رو داشتم و آنقدر ضربه روحی به من وارد شده بود که تا یک سالو هفت ماه من افسردگی گرفته بودم و دارو می خوردم و چون این موضوع رو دنبال می کردم و به پارمیس فکر می کردم تا دو سال شیر داشتم و این موضوع باعث شده بود که حامله نشم همسرم خیلی به من کمک میکرد ولی تا خودم نخواستم فایده ای نداشت داروهامو قطع کردم و بعد هم رفتم کلاس یوگا اسفند حالم خوب شد و شیرم هم خوب شد و فروردین حامله شدم . می خوام بهت بگم شاید همه بخوان به شما کمک کنند ولی تا وقتی که خودت نخوای فایده نداره . امیدوارم که به زودی در این سایت از شما خبرهای خوبی بشنوم .